نظریات جامعه شناسی خانواده (بخش دوم)
در بخش پیشین به بیان دو نظریه در جامعه شناسی خانواده پرداختیم. از آن روی که خانواده یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی به شمار می آید بدان توجه خاصی شده است. در این نوشتار به بیان توضیحاتی در مورد دیگر نظریه های اجتماعی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
یکی از اصلی ترین نظریاتی که جامعه شناسان در تجزیه و تحلیل مسائل خانوادگی به آن توجه داشته اند، نظریه کار کردگرایی ساختی است.
3.نظریه تقابل
نظریه تقابل ریشه در اندیشه هگل، مارکس و وبر دارد و دارندورف، کوزر و کالینز آن را توسعه داده اند. این جامعه شناسان در پی فهم رابطه بین افراد و گروه های اجتماعی با محوریت عنصر تقابل منافع هستند. از نظر آنان گروه به دو دسته، افراد صاحب قدرت و بی قدرت تقسیم می شود. افراد صاحب قدرت از طریق نظام اجتماعی بر دیگر افراد گروه اعمال قدرت کرده آنها را استثمار می کنند. این نظریه را می توان بر اساس چندین پیش فرض زیر توضیح داد:
الف) انسان ها در پی منافع خود هستند. بدین لحاظ در دنبال کردن منافع خود از دیگران استفاده می کنند.
ب) محیط انسانی نمادین است. این محیط در بردارنده ایده ها و نمادهایی است که به واسطه انسان ها ساخته می شود. بدین لحاظ انسان در پی دست یافتن به بهترین نمادها و نشان هاست که همین منشأ تقابل بین افراد است.
ج) رقابت برای بیشتر روابط اجتماعی مضر است؛ زیرا همچون موقعیتی تعریف می شود که یک گروه چیزی را به دست می آورد و گروه دیگر از دست می دهد. بدین لحاظ انسان همیشه در جریان رقابت به دست آورنده نیست، بلکه در بعضی مواقع بازنده است. بر اساس نظرگاه تضادی مارکس و دنبال کنندگانش، خانواده مانند نظام اجتماعی بر اساس تضاد ساماندهی می شود. انگلس از این دیدگاه به خانواده نگاه کرده است. به عقیده او مرد صاحب قدرت است و دیگران بی قدرت. این نظریه با تأکیدی که بر تضاد منافع دارد، مدعی است که رابطه زن و شوهر در خانه نیز بر اساس رقابت پنهان طراحی شده است. آنان به طور پنهان در کسب موقعیت های بهتر در خانواده با یکدیگر رقابت می کنند.
الف) انسان ها در پی منافع خود هستند. بدین لحاظ در دنبال کردن منافع خود از دیگران استفاده می کنند.
ب) محیط انسانی نمادین است. این محیط در بردارنده ایده ها و نمادهایی است که به واسطه انسان ها ساخته می شود. بدین لحاظ انسان در پی دست یافتن به بهترین نمادها و نشان هاست که همین منشأ تقابل بین افراد است.
ج) رقابت برای بیشتر روابط اجتماعی مضر است؛ زیرا همچون موقعیتی تعریف می شود که یک گروه چیزی را به دست می آورد و گروه دیگر از دست می دهد. بدین لحاظ انسان همیشه در جریان رقابت به دست آورنده نیست، بلکه در بعضی مواقع بازنده است. بر اساس نظرگاه تضادی مارکس و دنبال کنندگانش، خانواده مانند نظام اجتماعی بر اساس تضاد ساماندهی می شود. انگلس از این دیدگاه به خانواده نگاه کرده است. به عقیده او مرد صاحب قدرت است و دیگران بی قدرت. این نظریه با تأکیدی که بر تضاد منافع دارد، مدعی است که رابطه زن و شوهر در خانه نیز بر اساس رقابت پنهان طراحی شده است. آنان به طور پنهان در کسب موقعیت های بهتر در خانواده با یکدیگر رقابت می کنند.
4.نظریه کنش متقابل نمادین
نکته اصلی این نظریه عبارت است از اینکه استعداد انسانی - بر خلاف دیگر حیوانات با محدودیت نظام نمادین - برای خلق و استفاده از نمادهاست. انسان در این نظریه استعداد اجتماعی شدن را دارد و می تواند در مورد محیط پیرامونی و موقعیت خودش بر اساس نظام نمادین داوری کند و از این طریق در ساختن خود مؤثر باشد. به عبارت دیگر، خود اجتماعی در فرایند تعامل با دیگران ساخته می شود.
نظریه کنش متقابل نمادین با محوریت مفهوم نقش به خانواده به عنوان نظامی از نقش ها توجه می کند. بدین لحاظ نظریه نقش شکل گرفته است. رالف ترنر (۱۹۷۰) یکی از جامعه شناسان نظریه نقش در کاربست این نظریه در مطالعه خانواده به دو جریان اشاره می کند: ۱) چگونگی طبقه بندی نقش ها و ۲) توزیع نقش ها، یعنی چگونه انجام دادن بعضی از نقش ها و انجام ندادن بعضی دیگر. زیرا جامعه امور خاصی از نقش های خانوادگی چون مادری، پدری، برادری و خواهری را تعیین می کند. از منظر نظریه کنش متقابل اجتماعی تصوری که کنشگران از جامعه و موقعیت خانواده دارند، به آنها کمک می کند تا بتوانند به انتخاب و انجام دادن نقش اقدام کنند. اگر تصورشان این باشد که خانواده بر اساس قدرت پدر ساماندهی شده است، نقش های محول و مکتسب آنها معین می شود. از طرف دیگر، این نظریه بر نقش آفرینی افراد مرتبط با دیگران (در نظام کنشی) تأکید دارد. بدین لحاظ نقش هریک در نظامی از نقش ها معنا می یابد.
نظریه کنش متقابل نمادین با محوریت مفهوم نقش به خانواده به عنوان نظامی از نقش ها توجه می کند. بدین لحاظ نظریه نقش شکل گرفته است. رالف ترنر (۱۹۷۰) یکی از جامعه شناسان نظریه نقش در کاربست این نظریه در مطالعه خانواده به دو جریان اشاره می کند: ۱) چگونگی طبقه بندی نقش ها و ۲) توزیع نقش ها، یعنی چگونه انجام دادن بعضی از نقش ها و انجام ندادن بعضی دیگر. زیرا جامعه امور خاصی از نقش های خانوادگی چون مادری، پدری، برادری و خواهری را تعیین می کند. از منظر نظریه کنش متقابل اجتماعی تصوری که کنشگران از جامعه و موقعیت خانواده دارند، به آنها کمک می کند تا بتوانند به انتخاب و انجام دادن نقش اقدام کنند. اگر تصورشان این باشد که خانواده بر اساس قدرت پدر ساماندهی شده است، نقش های محول و مکتسب آنها معین می شود. از طرف دیگر، این نظریه بر نقش آفرینی افراد مرتبط با دیگران (در نظام کنشی) تأکید دارد. بدین لحاظ نقش هریک در نظامی از نقش ها معنا می یابد.
۵. نظریه کار کردگرایی
یکی از اصلی ترین نظریاتی که جامعه شناسان در تجزیه و تحلیل مسائل خانوادگی به آن توجه داشته اند، نظریه کار کردگرایی ساختی است. این نظریه توجه ما را به چگونگی شکل گیری رفتارهای فردی به وسیله ساختارها، متمرکز می کند. اگرچه افراد امکان انتخاب برای عمل دارند، ولی انتخاب ها از طریق ساختارها شکل داده می شود.
با فرض اینکه اقتصاد و خانواده به عنوان دو نهاد اجتماعی مرتبط و پیوسته در نظام اجتماعی هستند، رابطه زن و شوهر در ازدواج به طور خیلی متفاوت به موقعیت اقتصادی آنها بستگی دارد. برای مثال زنی که بی کار است در مقایسه با زنی که مشغول کار است در موقعیت متفاوتی در موقع ازدواج قرار دارد. زیرا زنان بیکار به لحاظ اقتصادی به درآمد مردانشان وابسته اند. از طرف دیگر، نظریه کار کردگرایی ساختاری بر ساختارهای اجتماعی و نتایج آنها در کل جامعه یا خرده سیستمی چون خانواده تأکید دارد. بنابراین توجه بر رابطه بین انتظام های ساختاری خاص نقش ها، هنجارها و موقعیت ها و نتایج این انتظام ها متمرکز است.
دیدگاه جامعه شناختی سیستمی متأثر از الگوی کارکردگرایی ساختی پارسونز شکل گرفت. این دیدگاه بر اساس پیش فرض های مفهومی و نظری پارسونز دنبال شده است. در این دیدگاه خانواده به عنوان نظامی در نظر گرفته می شود که ورودی، خروجی و فرایندهایی دارد. اپستین و بیشاپ پیش فرض های اصلی نظریه را در مطالعه خانواده به این شرح بیان کرده اند:
با فرض اینکه اقتصاد و خانواده به عنوان دو نهاد اجتماعی مرتبط و پیوسته در نظام اجتماعی هستند، رابطه زن و شوهر در ازدواج به طور خیلی متفاوت به موقعیت اقتصادی آنها بستگی دارد. برای مثال زنی که بی کار است در مقایسه با زنی که مشغول کار است در موقعیت متفاوتی در موقع ازدواج قرار دارد. زیرا زنان بیکار به لحاظ اقتصادی به درآمد مردانشان وابسته اند. از طرف دیگر، نظریه کار کردگرایی ساختاری بر ساختارهای اجتماعی و نتایج آنها در کل جامعه یا خرده سیستمی چون خانواده تأکید دارد. بنابراین توجه بر رابطه بین انتظام های ساختاری خاص نقش ها، هنجارها و موقعیت ها و نتایج این انتظام ها متمرکز است.
دیدگاه جامعه شناختی سیستمی متأثر از الگوی کارکردگرایی ساختی پارسونز شکل گرفت. این دیدگاه بر اساس پیش فرض های مفهومی و نظری پارسونز دنبال شده است. در این دیدگاه خانواده به عنوان نظامی در نظر گرفته می شود که ورودی، خروجی و فرایندهایی دارد. اپستین و بیشاپ پیش فرض های اصلی نظریه را در مطالعه خانواده به این شرح بیان کرده اند:
- اعضای خانواده ، با هم مرتبط اند.
- هر عضو خانواده بدون ملاحظه اعضای دیگر قابل فهم نیست.
- کارکرد خانواده با ملاحظه درک همه اعضای خانواده ممکن است.
- ساختار و سازمان خانواده در تعیین رفتار اعضا تعیین کننده است.
- با تمرکز بر کلیت خانواده هم می توان نظم و هم تغییر را فهمید (اپستین و بیشاپ، ۱۹۸۱، ص۴۴۷).
از نظر صاحب نظران مکتب کار کردگرایی، خانواده نهادی است که بقای آن وابسته به وظایف و کارکردهایی است که بر عهده دارد. بر اساس این دیدگاه مهمترین وظیفه و کارکرد خانواده، اجتماعی کردن اولیه افراد و آماده کردن آنان برای پذیرش قواعد زندگی اجتماعی است. علاوه بر این، نهاد خانواده تاکنون تأمین برخی از اولیه ترین و اساسی ترین نیازهای اعضا از قبیل نیازهای عاطفی، تغذیه، نیازهای جنسی و حمایت و پشتیبانی را به عهده داشته است و طبیعتا تا هنگامی که نیازهای تأمین همه یا بخشی از این نیازها را به عهده داشته باشد به رغم تحولات و تغییراتی که در شکل و ساختار آن پدید می آید، همچنان برقرار خواهد ماند.
کارکردگرایی ضمن پذیرش پایداری نسبی برای شالوده نهاد خانواده، به نسبت دیگر رویکردهای جامعه شناختی، بیشترین امکان دگرگونی را برای این نهاد بر حسب نحوه ادای وظیفه (کارکرد) های واگذارشده قائل است. از آنجا که نمی توان تصور کرد که مثلا کارکرد اجتماعی کردن اولیه فرزندان یعنی آماده سازی آنان برای حضور فعال و بهنجار در جامعه و انجام وظایف محول، همواره و در همه جوامع به یک نحوه و شکل قابل انجام بوده است، می توان پذیرفت که در هر دوره یا در هر جامعه خاص متناسب با این وظیفه یا سایر نقش ها و کارکردهایی که جامعه بر حسب نیازهای خود به خانواده محول می کند، خانواده نیز ضمن ثبات و پایداری شالوده های آن، از لحاظ شکلی و وظیفه، وضعیت و جهت گیری خاصی می یابد که آن را از دوره زمانی با جامعه دیگر متمایز می سازد.
در نهایت باید گفت هریک از نظریه های فوق به محقق در حوزه جامعه شناسی توانایی فهم صورتی از حیات اجتماعی را در خانواده می دهد. به طور کلی، نظریه کار کردگرایی ساختاری ضمن اینکه نوع رابطه بین نهاد خانواده و دیگر نهادهای اجتماعی را نشان می دهد به نحوه عمل خانواده در اجتماعی کردن افراد و درونی کردن فرهنگ نیز می پردازد. نظریه مبادله رفتار افراد را مجموعه ای از انتخاب های عقلانی می داند که در جهت حداکثر کردن پاداش ها و حداقل کردن هزینه هاست. این وضعیت در نظامی از تعاملات انسانی بر اساس قواعد و هنجارهای اجتماعی ممکن می شود.
نظریه تقابل، رفتار انسانی را در مجموعه ای از رقابت ها می بیند. انسانه ا بر اساس اهداف خاصی (منافع) می کوشند تا برای کسب موقعیت بهتر بر دیگران غلبه کنند. رقابت ها بیشتر نمادین است تا مادی. قدرت، اعتبار و موقعیت نمادهای خوبی هستند که برای دست یافتن به آنها افراد در جامعه و گروه از قبیل خانواده با یکدیگر رقابت پنهان دارند. نظریه کنش متقابل اجتماعی در قالب نظریه نقش خانواده را مجموعه ای از موقعیت های مرتبط با یکدیگر می داند. در این صورت باید بدانیم چگونه وظایف متفاوت از قبیل پدری، مادری و فرزندی در یک موقعیت به نام خانواده محقق می شود. بدین لحاظ این نظریه با تأکید بر فهم موقعیت به نظام نشانه ای و نوع تعاملات بین کنشگران تأکید دارد.
نویسنده: تقی آزادارمکی
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده ایرانی»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}